09132913769
armanhesabacc@gmail.com

بهترین خدمات و محصولات را از ما بخواهید

حسابدار باعث می شود تا مدیر وظایف 5 گانه خود را بهتر انجام دهد.

مدیریت هنری است که همه  افراد از آن بهره مند نیستند. بعضی ها ذاتا در آن حرفه ای اند و از ساده  ترین گزارش ها، چنان تصمیمات مدیریتی درست می گیرند که ممکن است انگشتانتان  را هم با آن بخورید! اما شرایط برای بسیاری از مدیران بدین گونه نیست.
بخش های متفاوت یک مجموعه به طور معمول، بخش های مستقل و مجزایی هستند که  برقرای ارتباط بین آنها به سادگی مسیر نمی باشد. به همین دلیل گزارش های  مربوط به آنها در سامانه مدیریتی و حسابداری بیشتر به صورت کلی و بسیار  خلاصه ثبت می شود که گاها نمی توان در بررسی گزارش های مدیریتی به صورت  دقیق مورد ارزیابی قرار بگیرند.اما با ایجاد ارتباط زنده و خودکار بین بخش  های مستقل و مجزا یک مجموعه می توان این مشکل را حل کرد. در این گونه  سامانه ها اطلاعات به صورت لحظه ای و خودکار در سیستم مدیرتی و حسابداری  نیز ثبت می شود.
در این سازمان ها حسابداری به عنوان یک قلب و مغز متفکر یک مجموعه نقش خود  را بهتر ایفا می کند و اطلاعات را از تمامی زیرسیستم های دیگر می گیرند و  گزارش های دقیق تر با جزییات به مراتب بیشتری را نسبت به عملکرد و چرخه  کاری یک مجموعه اقتصادی می دهند.

وظایف 5 گانه مدیریت عبارتند از :

1-برنامه ریزی

اصول برنامه ریزی:

  • جهت گیری هدف
  • اختصاصی
  • دقت
  • جامعیت
  • انعطاف پذیری
  • عینی بودن
  • سادگی
  • ارتباط پذیری
  • قابل اجرا

یکی از اصول برنامه ریزی عینی بودن برنامه است و  به معنای اندازه  گیری است یعنی در قالب اعداد و ارقام ببینیم چقدر توانسته ایم به هدف خود  نزدیک شویم و چقدر فاصله داریم این واحد حسابداری است که با محاسبات و   تحلیل های خود می تواند  به مدیریت کمک کند تا  به برنامه خود عینیت ببخشد.

2-سازماندهی

در سازمان‌دهی، وظایف و اختیارات و مسئولیت‌های واحدها و پست‌ها مشخص و  نحوه هماهنگی و ارتباط بین آنها معین می‌‌شود. سازمان‌دهی، فعالیتی مستمر و  مداوم است که مدیر همواره با آن روبرو است و منحصر به طراحی سازمان در  ابتدای آن نمی‌‌شود.

حسابدار با  تعیین مسئولیتها و تفکیک   انها همچنین  با تعیین سطوح مختلف دستمزد  می تواند در این مهم یاری رسان مدیر باشد . هرچند شاید در بسیاری از سازمان ها این امر توسط مدیر منابع  انسانی انجام شود ولی در هر حال  نقش حسابدار در بیشتر سازمان ها و شرکتها  در این زمینه پر رنگ تر است .

شاید به جرات بتوان گفت تعیین چارت  سازمانی در بسیاری از سازمانها بر عهده حسابدار بوده  به دلیل تعیین و  محاسبه حقوق و دستمزد و ار تباط تنگاتنگ با واحد کار گزینی حسابدار بهتر می  تواند از عهده این امر برآید .

3-رهبری

به زبان ساده رهبری به معنای  تاثیرگذاشتن روی دیگران، نفوذ در دل آنها و همراه ساختن آنها می باشد.  بنابراین زمانی که دیگران به دلخواه خود و نه از روی اجبار، از شما پیروی  می کنند و با شما همراه می شوند، شما در حال رهبری کردن هستید.

شاید تنها کاری که از حسابدار یک مجموعه برای مدیر ان مجموعه بر میاید تا  بتواند یک رهبر موثر و کارامد  باشد این است که وی را در  نظر کار مندان   یک رهبر دلسوز و مردمی معرفی کند . این یک واقعیت است که  عملکرد یک مدیر  در واحد مالی بروز می کند  و تاثیر ان بر کارمندان پدیدار می شود . پس  حسابدار شرکتها با اشکار ساختن ویژگی های رهبری مدیر  و همچنین ترتیبات   اموزش پرسنل و نمایان ساختن اهداف  انسان دوستانه مدیر  می تواند در پر رنگ  کردن  نقش رهبری مدیر  تاثیر بسزایی داشته باشد .

4-نظارت و کنترل

کنترل یعنی تلاش سیستماتیک توسط مدیران کسب و کار برای اینکه عملکرد را  با استانداردهای از پیش تعیین شده‌ و برنامه‌ها و هدف‌ها بسنجند.

تنها واحدی که می تواند المانهای کنترل و نظارت را برای مدیران در قالب اعداد و ارقام و گزارشات تحلیلی رائه نماید واحد مالی است.

5-تصمیم گیری

تصمیم گیری عبارت است از :  انتخاب و گزینش  از بین راه هایی که در دسترس  مدیر است .